متورم سازی عنوان شغلی: یک پدیده مدرن سازمانی
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۲۵۷۳۵
عصر ایران ؛ بهاره طاهری پور - در چشم انداز در حال تحول محیط کار مدرن، یک روند جذاب که هم توجه و هم بحث را به خود جلب کرده است، متورم سازی عنوان شغلی است. این پدیده، که در آن عناوین شغلی زینت داده می شوند تا معتبرتر یا مهم تر به نظر برسند، به طور فزاینده ای در صنایع مختلف رایج شده است. از استارتآپهای فناوری که خلاقیت را در عناوین خود ایجاد میکنند تا شرکتهای سنتی که با روندهای معاصر تطبیق میدهند، متورم سازی عنوان شغلی در حال تغییر شکل دادن به نقشها و سلسله مراتب در حوزه حرفهای است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هدف این مقاله کالبدشکافی ماهیت چندوجهی متورم سازی عنوان شغلی، بازگشایی ریشههای تاریخی آن، برجسته کردن جنبههای مثبت آن و پرداختن به چالشهایی است که ایجاد میکند. همان طور که در میان ظرایف این پدیده حرکت می کنیم، بررسی خواهیم کرد که چگونه عناوین شغلی متورم نه تنها یک تغییر سطحی در نامگذاری هستند، بلکه بازتابی از تغییرات عمیق تر در فرهنگ محل کار، انتظارات کارکنان، و ماهیت در حال تکامل خود کار هستند.
ظهور عناوین شغلی خلاقانه و گاهی به ظاهر اغراق آمیز، حوزه جدیدی از بحث در مورد هویت و ارزش در محل کار را باز کرده است. آیا این عناوین متورم صرفاً تغییرات زیبایی هستند، یا دگرگونی عمیقتری در نحوه درک و ارزشگذاری کار را نشان میدهند؟ این بررسی قصد دارد درک جامعی از پیامدهای متورم سازی عنوان شغلی، ارائه بینشی در مورد تأثیر آن بر انگیزه کارکنان، جذب استعداد و پویایی کلی محیط های شرکتی ارائه دهد.
اهمیت تاریخی عناوین شغلیمفهوم عناوین شغلی قرن ها است که در دنیای حرفه ای یکپارچه بوده است و به عنوان یک شناسه واضح از نقش، وضعیت و حوزه تخصص فرد در یک سازمان عمل می کند. از لحاظ تاریخی، عناوین شغلی ساده و کاربردی بودند، با هدف توصیف مختصر ماهیت کار یا سطح تخصص (به عنوان مثال، "نجار"، "منشی"، "مدیر"). آنها بازتابی از سلسله مراتب سازمانی بودند و اغلب به مجموعه مهارت ها و مسئولیت های خاصی مرتبط بودند.
انتقال در طول زمان: تغییر به سوی پیچیدگیبا تکامل صنایع و پیچیده تر شدن ماهیت کار، عناوین شغلی نیز پیچیده تر شدند. انقلاب صنعتی نقش های تخصصی تری را به وجود آورد که منجر به عناوین خاص تری شد. به عنوان مثال، در یک کارخانه، شما می توانید یک "سرکارگر"، "اپراتور ماشین" یا "کارگر خط مونتاژ" پیدا کنید، که هر عنوان نشان دهنده نقش و سطح متمایز در ساختار سازمانی است.
اواخر قرن بیستم شاهد تغییر به سمت عناوین شغلی بیشتر شرکتی و خدمات محور بود. این دوره شاهد ظهور عناوینی مانند «دستیار اجرایی»، «مدیر منابع انسانی» و «مدیر ارشد مالی» بود. این عناوین نه تنها ماهیت کار را نشان می دادند، بلکه مفاهیمی از اعتبار و تخصص را نیز به همراه داشتند.
ظهور عناوین شغلی خلاقانه و متورمبا ورود به قرن بیست و یکم، با ظهور استارتآپها و رونق صنعت فناوری، تغییر قابل توجهی به سمت عناوین شغلی خلاقانهتر و گاهی متورمتر ایجاد شد. این دوره از معرفی عناوینی مانند «مدیر ارشد خوشبختی»، «مبلغان برند» یا «جادوگر داده» خبر داد. این عناوین فقط توصیفکنندههای کاربردی نبودند، بلکه برای انتقال حس فرهنگ، نوآوری و فاصله گرفتن از هنجارهای سنتی شرکتها بودند.
این روند تا حدی ناشی از تمایل به برجسته شدن در بازار کار رقابتی و منعکس کردن ماهیت در حال تغییر کار بود. در بسیاری از شرکتهای فناوری و استارتآپها، خطوط بین نقشها اغلب مبهم بود و از کارمندان انتظار میرفت که چندین کلاه بر سر بگذارند. عناوین خلاقانه راهی برای گنجاندن این تطبیق پذیری و جدا شدن از سلسله مراتب متعارف شرکتی بودند.
بازتاب تغییر نقش ها و مسئولیت های شغلییکی دیگر از عوامل محرک در پس تکامل عناوین شغلی تغییر ماهیت خود نقش های شغلی بوده است. با تحول دیجیتال، بسیاری از مشاغل تکامل یافته اند و به مجموعه جدیدی از مهارت ها و مسئولیت هایی نیاز دارند که قبلا وجود نداشتند. برای مثال، نقش یک «مدیر رسانههای اجتماعی» یا «متخصص بازاریابی دیجیتال» دو دهه پیش شنیده نشده بود. به این ترتیب، عناوین شغلی باید برای منعکس کننده دقیق این نقشهای جدید و مهارتهایی که مستلزم آن هستند، تکامل یابند.
علاوه بر این، ظهور تیمهای متقابل و ساختارهای سازمانی نیز در تکامل عناوین شغلی نقش داشته است. در تلاشی برای انعکاس یک محیط کاری با مشارکت بیشتر و سلسله مراتبی کمتر، شرکتها عناوینی را اتخاذ کردهاند که بر نقشها بیش از رتبهها تأکید میکنند، مانند «رهبر تیم» به جای «مدیر».
استقبال و انتقادات مثبتعناوین شغلی خلاقانه و پویا با استقبال فراوانی از افراد روبرو شدهاند، اما این مسئله با انتقاداتی نیز همراه است. برخی اعتقاد دارند که استفاده از عناوین بیش از حد خلاق ممکن است منجر به سردرگمی در سازمان و بازار کار گردد. خط باریکی میان عنوانهایی که به طور موثر ماهیت یک نقش را منعکس میکنند و عنوانهایی که مبهم یا گمراهکننده هستند، وجود دارد.
*جنبه های مثبت متورم سازی عنوان شغلی تقویت انگیزه و ادراک کارکنانیکی از مهمترین جنبههای مثبت متورم سازی عنوان شغلی، تأثیر آن بر انگیزه و ادراک کارکنان است. عناوین شغلی پیشرفته اغلب احساس اهمیت و اعتبار بیشتری را به همراه دارند که می تواند روحیه و عزت نفس کارکنان را افزایش دهد. هنگامی که کارکنان احساس ارزشمندی می کنند و حس پیشرفت را در حرفه خود تشخیص می دهند، می تواند منجر به افزایش رضایت شغلی و بهره وری شود. به عنوان مثال، یک «نماینده خدمات مشتری» که به عنوان «متخصص روابط با مشتری» تغییر نام داده میشود، ممکن است احساس مسئولیت و غرور بیشتری نسبت به نقش خود داشته باشد که به بهبود عملکرد و خدمات مشتری منجر میشود.
جذب و حفظ استعدادهادر بازار کار رقابتی امروز، جذب و حفظ استعدادهای برتر از اولویت بالایی برای سازمان ها است. عناوین شغلی خلاقانه و متورم می تواند ابزار موثری در این زمینه باشد. آنها می توانند موقعیت را برای نامزدهای بالقوه ای جذاب تر کنند که به دنبال نقش هایی هستند که نوآورانه و مهم به نظر برسد. برای نیروی کار جوانتر، بهویژه نسل هزارهها و ژنرال Z، که اغلب به دنبال مشاغلی هستند که چیزی بیش از یک چک حقوقی را ارائه میدهند، این عناوین خلاقانه میتوانند با تمایل آنها برای کار معنادار و رضایتبخش طنینانداز شوند.
بازتاب دینامیک کار مدرنمتورم سازی عنوان شغلی همچنین می تواند به عنوان پاسخی به ماهیت در حال تحول کار تلقی شود. همانطور که نقش های شغلی پویاتر می شوند و طیف وسیع تری از مسئولیت ها را در بر می گیرند، عناوین سنتی ممکن است دیگر کافی نباشند. به عنوان مثال، یک «مدیر بازاریابی دیجیتال» اکنون ممکن است مسئول حوزههایی مانند استراتژی رسانههای اجتماعی، ایجاد محتوا و تجزیه و تحلیل باشد - وظایفی که فراتر از بازاریابی سنتی است. عنوانی متورم مانند «استراتژیست برند دیجیتال» میتواند این دامنه کار گستردهتر را با دقت بیشتری منعکس کند.
تقویت برندسازی کارفرماکارفرمایان همچنین از عناوین شغلی خلاقانه بهره مند می شوند زیرا می توانند برندسازی شرکت را افزایش دهند. عناوین نوآورانه می توانند تصویری از یک سازمان آینده نگر و مترقی ارائه دهند که می تواند نه تنها برای کارمندان بالقوه، بلکه برای مشتریان و سرمایه گذاران نیز جذاب باشد. در صنایعی که نوآوری کلیدی است، مانند فناوری یا بخشهای خلاق، داشتن عناوین شغلی منحصربهفرد میتواند بخشی از یک استراتژی موثر برندسازی باشد.
نمونه های متعددی از شرکت هایی وجود دارد که عناوین شغلی خلاقانه را با موفقیت اجرا می کنند. به عنوان مثال، برخی از شرکتهای فناوری، بخش «منابع انسانی» خود را به «عملیات مردمی» یا «مدیریت استعداد» تغییر دادهاند، که نشاندهنده رویکردی پویاتر و متمرکز بر مردم برای منابع انسانی است. چنین تغییر نام تجاری اغلب با تغییر مثبت در فرهنگ شرکت و مشارکت کارکنان همراه است.
تشویق تنوع و فراگیریعناوین شغلی متورم نیز می توانند در ارتقای تنوع و فراگیری در محیط کار نقش داشته باشند. با دور شدن از عناوین سنتی که ممکن است دارای مفاهیم تاریخی یا جنسیتی باشند، شرکت ها می توانند محیطی فراگیرتر ایجاد کنند. برای مثال، جایگزینی «فروشنده» با «مدیر فروش» یا «حرفهای فروش» پیامدهای جنسیتی را حذف میکند و عنوان را برای طیف متنوعی از نامزدها فراگیرتر و جذابتر میکند.
پرورش آرزوهای کارکناندر نهایت، عناوین شغلی متورم میتوانند در پرورش آرمانهای کارکنان مؤثر باشند. با ارائه عناوین به کارکنان که نشان دهنده سطوح بالاتر مسئولیت یا تخصص است، شرکت ها می توانند آنها را تشویق کنند تا در این نقش ها رشد کنند. این عمل می تواند به ویژه در شرکت های کوچکتر یا استارت آپ ها موثر باشد، جایی که کارکنان اغلب نقش ها و مسئولیت های متعددی را بر عهده می گیرند. شناخت تلاش های آنها از طریق عناوین بالا می تواند یک انگیزه قوی و ابزاری برای پیشرفت شغلی باشد.
چالش ها و نتیجه گیریپدیده متورم سازی عنوان شغلی، نمایانگر تلاقی جالبی از فرهنگ در حال تحول محیط کار و انتظارات کارکنان میباشد. تحقیقات نشان میدهند که عناوین شغلی، که ابتدا فقط به عنوان نقشهای کاری شناخته میشدند، به نمایانگرهای هویت و فرهنگ در محیط کار تبدیل شدهاند. این تحولات، هرچند که در تقویت روحیه کارکنان، جذب استعدادها، و انعکاس پویایی کار مدرن نقش دارند، اما همراه با چالشهایی نیز هستند، خطر ارائه نادرست، کاهش وضوح نقش، و تأثیرات بر ساختار سازمانی ملاحظات مهمی هستند.
نکته کلیدی در ایجاد تعادل بین خلاقیت و وضوح در این عناوین نهفته است. مهم است که اطمینان حاصل شود که عناوین شغلی فقط انگیزشی نباشند بلکه با مسؤولیتهای واقعی نیز همخوانی داشته باشند. با توجه به اینکه شرکتها همیشه در حال تحول هستند، رویکرد به متورم سازی عنوان شغلی باید پویا باشد. شرکتها باید از تغییرات در نیازها و انتظارات نیروی کار خود آگاه باشند و همزمان با این آگاهی اطمینان حاصل کنند که عناوین شغلی یکپارچگی و ارتباط خود با سازمان را حفظ میکنند. عنوان شغلی احتمالاً تحت تأثیر تغییرات فرهنگی، پیشرفتهای فناوری و تغییر الگوهای کاری به تکامل خود ادامه خواهد داد.
بر اساس بینشها و استراتژیهای مطرح شده در این مقاله، یک نقشه راه برای سازمانها و کارمندان ارائه شده است. برای شرکتها، تمرکز بر همسویی عناوین شغلی با مسئولیتهای واقعی، حفظ شفافیت و اطمینان از انسجام سازمانی امری اساسی است. از دیدگاه کارمندان، درک پیامدهای عناوین متورم بر مسیر شغلی و هویت حرفهای آنها حیاتی است. متورم سازی عناوین شغلی، زمانی که با دقت مدیریت شود، میتواند به عنوان ابزار قدرتمندی در شکلدهی به فرهنگ محیط کار، مثبت و پویا عمل کند.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: ذهنیت غالب شما چیست: واعظ، دادستان یا سیاستمدار؟ ما پیشنهاد بهتری داریم! چرا خارپشت ها پیروز می شوند و چرا برخی شرکتها شکست می خورند؟ مدرسه کار و کسب عصر ایران / توسعه ناب مشتریان (بخش دوم) "توسعه ناب مشتری" یک مفهوم جدید در بازاریابیمنبع: عصر ایران
کلیدواژه: عنوان شغلی محیط کار مدرن عناوین شغلی عنوان مثال استارت آپ ها حال تحول محیط کار شرکت ها حرفه ای نقش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۲۵۷۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آرنه اسلوت یا روبن آموریم؛ آنها به چه فوتبالی علاقه دارند و چگونه فکر میکنند؟ / ایستگاه تاکتیک
تابستان امسال برای باشگاههای بزرگ تبدیل به جنگی در راه به دست آوردن مدرنترین سرمربیان فعلی دنیای فوتبال خواهد شد.
اختصاصی طرفداری | لیورپول، یوونتوس، بایرن مونیخ، میلان، چلسی و یا حتی منچستریونایتد، همه و همه در تابستان پیش رو در تلاش خواهند بود تا بتوانند سرمربی جدیدی را اضافه کنند.
در میان تمامی گزینههای نام آشنایی که این روزها در دنیای مربیگری در فوتبال مدرن میشنویم، نام دو گزینه بیش از سایرین در بین نسل جدید مربیان شنیده میشود. آرنه اسلوت، مربی هلندی فاینورد و روبن آموریم، مربی پرتغالی اسپورتینگ لیسبون، دو فردی هستند که بسیاری از باشگاههای مطرح اروپایی از جمله لیورپول در تلاش هستند تا آنها را در تابستان پیش رو به استخدام خود درآورند. اما این دو سرمربی چه ویژگیهایی دارند که نامشان تا این اندازه مطرح شده است؟ آنها چه دیدگاهی به فوتبال دارند، چگونه فکر میکنند و طرفدار چه نوع بازی هستند؟
در این یادداشت سعی خواهم کرد تا با تعریف، مطالعه و تحلیل چندین داده فنی پیشرفته و همچنین نقشههای فنی بسیار مهم و ارزشمند، به بیان نوع تفکر این دو سرمربی بپردازم و در عین حال برای هواداران فوتبال در سراسر ایران تشریح کنم که این دو فرد به چه فوتبالی علاقه دارند و چرا نامشان تا این اندازه مطرح شده است. در این یادداشت به شما خواهم گفت که اتفاقا نوع نگاهی که اسلوت و آموریم به فوتبال دارند شبیه به یکدیگر است و این تصادفی نیست که باشگاهی همچون لیورپول به طور همزمان روی هر دو گزینه دست گذاشته است.
مطابق روال همیشه ابتدا به تعریف چند داده فنی پیشرفته میپردازم که در این یادداشت بارها به آن اشاره خواهم کرد و برای درک یادداشت مطالعه تعریف آنها ضروری است. دادهها به دو بخش حین مالکیت توپ و زمانی که تیم بدون توپ در حال فعالیت است، تقسیم میشوند. داده نخست «Intensity» است. دادهای که با محاسبه PPDA (توضیح مفصل فنی) به ما میگوید هر تیم بدون توپ تا چه اندازه علاقه به شدت پرسینگ دارد و ترجیح میدهد حریف را از همان پاس نخست در بالای زمین تحت فشار قرار دهد.
داده دوم «High line» است. داده بسیار مهمی که خود از محاسبه سه داده به دست میآید: 1 - میزان آفساید گیری 2 - پاسهای در عمق متحمل شده 3 - مقدار خروج دروازهبان در جهت جمع کردن فرارهای حریف در پشت دفاع. داده فنی پیشرفته «High line» با محاسبه این سه داده به ما میگوید که هر تیم تا چه اندازه علاقهمند بوده تا خط دفاعی خود را بالاتر از دروازه خودی تشکیل دهد و دفاع کردن را از بالای زمین آغاز کند. هر چه عملکرد هر تیم در این داده بهتر باشد به این معنی است که سرمربی تیم مورد نظر ترجیح میدهد خط دفاعی خود را دورتر از دروازه قرار دهد تا تیمش اصطلاحا «بالا» به دفاع بپردازد. داده آخر نیز در بخش بدون توپ، «High Turnovers» است. دادهای که مشخص میکند هر تیم چه مقدار بازپسگیری توپ در فاصله حداکثر 40 متری از دروازه حریف در مجموع تمام دیدارهایش از خود ثبت کرده است.
حالا به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت تیم های اسلوت (فاینورد) و آموریم (اسپورتینگ) را از حیث دو داده فنی پیشرفته «Intensity» و «High line» در فصل جاری لیگهای هلند و پرتغال نشان میدهد. دادهها را مطابق روال همیشه بر اساس «Percentile» (صدک) مشخص کردهام تا بهتر بتوانیم به مقایسه کیفیت دو تیم در هر یک از این دادهها با دیگر تیمهای حاضر در هفت لیگ مطرح اروپایی بپردازیم. به عنوان مثال وقتی میگوییم فاینورد از حیث داده فنی «High line» در صدک 94 اُم قرار دارد، به این معنی است که این تیم از 94 درصد تیمهای حاضر در لیگهای مطرح اروپایی وضعیت بهتری از این حیث داشته است.
وضعیت بسیار معنادار و در عین حال شبیه به یکدیگر در این دو داده فنی پیشرفته است. میبینیم که اسلوت در فاینورد از لحاظ شدت پرسینگ و علاقه به تحت فشار قرار دادن حریفان از بالای زمین بسیار موفق بوده و از 93 درصد تیمهای حاضر در هفت لیگ معتبر اروپایی بهتر عمل کرده است. آموریم نیز عملکرد خوبی در اسپورتینگ داشته و از حیث این داده در صدک بسیار خوب 92 اُم قرار گرفته. از حیث تشکیل خط دفاعی در بالای زمین نیز مشاهده میکنیم که اسلوت از 94 درصد تیمهای حاضر در لیگهای مطرح اروپایی بهتر عمل کرده و آموریم نیز گرچه از اسلوت پایینتر بوده اما باز هم عملکرد تیم تحت هدایتش در این داده عملکرد بسیار خوبی محسوب میشود و توانسته تیم او را در صدک 80 اُم قرار دهد.
به تصویر زیر نیز دقت کنید که مقدار «High Turnovers» تیمهای اسلوت و آموریم را تا اینجای فصل از رقابتها نشان میدهد. میبینیم که بازیکنان اسلوت در فاینورد 344 بار توپ را در 40 متر بالای زمین از حریفان در فصل جاری رقابتهای لیگ هلند پس گرفتهاند که عملکرد فوق العادهای است. این عدد برای بازیکنان آموریم در اسپورتیبنگ 278 است که باز هم وضعیت بسیار خوبی است هر چند عملکرد فاینورد از این حیث حتی از اسپورتینگ نیز بهتر بوده است.
تحلیل مجموع این سه داده فنی پیشرفته به ما چه میگوید؟ ما با دو سرمربی از نسل جدید سرمربیان روز فوتبال دنیا طرف هستیم که در بازی بدون توپ تفکراتی مدرن و نزدیک به یکدیگر دارند. هر دو سرمربی به تشکیل خط دفاعی در بالای زمین میاندیشند و اعتقاد دارند که عمل بازپسگیری توپ میتواند از همان پاس نخست حریف در محوطه جریمه آنها آغاز شود. هر دو سرمربی تمرکز خود را در بازی بدون توپ بر روی بازپسگیری سریع آن در یک سوم دفاعی حریف و نهایتا نیمه زمین قرار دادهاند.
تیمهای هر دو سرمربی بر اساس فرهنگ و مفهوم پرسینگ و «Counterpressing» (توضیح مفصل فنی) از بالای زمین تمرین میکنند و در طول فصل در تلاش هستند تا این فرهنگ در تمامی بازیکنان نهادینه شود. اسلوت حتی از آموریم نیز در بازی بدون توپ رویکردی تهاجمیتر دارد. او خط دفاعیاش را در بالاترین نقطه ممکن تشکیل میدهد و کمتر تیمی در هفت لیگ معتبر اروپایی حضور دارد که خط دفاعیاش را بالاتر از تیم اسلوت تشکیل دهد. آموریم گرچه از اسلوت در این حیث بیشتر احتیاط میکند اما در مجموع رویکرد او نیز در بازی بدون توپ در میان تمامی سرمربیان حاضر در اروپا رویکردی بسیار تهاجمی محسوب میشود. در تفکرات دو سرمربی چیزی تحت عنوان عقب نشستن در بازی بدون توپ وجود ندارد و هر دو آنها این مسئله را در تضاد با فوتبال مدرن میبینند (که همین گونه نیز هست).
در بازی همراه با توپ نیز توجه شما را به پنج داده فنی پیشرفته بسیار مهم و ارزشمند جلب میکنم که در کنار یکدیگر تحلیل و بررسی آن میتواند تفکرات دو سرمربی را در بازی همراه با توپ نیز عیان کند. داده نخست «Central progression» است. دادهای که مقدار سانترهای هر تیم را به ازای هر 100 پاس مشخص می کند. این داده چه معنی دارد؟ هر چه تعداد سانترهای هر تیم به ازای هر 100 پاس بیشتر باشد، نشان میدهد که تیم مورد نظر اصول بازی سازیاش را نه روی فوتبال مدرن، که بر روی رساندن هر چه سریعتر توپ به درون باکس حریفان بنا کرده است. تیمی که مدرن بازی کند، طبیعتا ترجیح میدهد به جای ارسال سریع توپ به درون باکس، اصول چهار گانه بازی سازی را به نحو صحیح انجام دهد و با آرامش بیشتری خودش را به درون باکس حریف برساند.
داده فنی پیشرفته دوم «Circulate» است. دادهای که مکمل داده قبلی است و مشخص میکند هر تیم تا چه اندازه تمایل به ارائه بازی مستقیم از طریق ارسال پاس و یا حمل توپ دارد. این داده از این لحاظ حائز اهمیت است که بار دیگر میتواند مشخص کند چه تیمی روی اصول صحیح بازی سازی تاکید دارد و چه تیمی ترجیح میدهد با استفاده از راه حلهای دم دستی و ارائه بازی مستقیم، خودش را به باکس حریفان برساند.
داده سوم نیز «Field tilt» است. دادهای که به محاسبه مالکیت توپ هر تیم فقط در یک سوم تهاجمی در یک مسابقه فوتبال میپردازد. به این معنی که در بازی کدام تیم توانسته مالکیت توپ (لمس توپ و پاس) بیشتری را در یک سوم تهاجمی خودی داشته باشد. این داده از این لحاظ اهمیت دارد که میتواند کنترل و اختیار یک تیم را مورد بررسی قرار دهد و مالکیت توپهای موثر تیم را عیان کند.
داده فنی پیشرفته بعدی «Patient attack» است. دادهای که با محاسبه تعداد ضربه به سمت دروازه حریف به ازای هر 100 لمس توپ در یک سوم تهاجمی، به ما میگوید که رویکرد هر تیم در یک سوم تهاجمی خود چگونه بوده. آیا تیم مورد نظر علاقه داشته تا فوتبال سریعتری را بازی کند یا اینکه سعی داشته تا با آرامش توپ را در یک سوم تهاجمی به گردش در بیاورد و منتظر فرصت مناسب برای زدن ضربه به سمت دروازه حریف بماند.
داده آخر نیز «Deep build-up» است. دادهای که با محاسبه و دستهبندی نوع پاسهای دروازهبان تیم در مقاطع مختلف بازی (شروع مجدد و جریان بازی) به ما میگوید که رویکرد هر تیم در جهت شروع بازی سازی از عقب زمین چگونه بوده. طبیعتا هر چه دروازهبان به شروع مجدد کوتاه و پاسهای کوتاه علاقه داشته باشد، نشان میدهد که سرمربی آن تیم به رعایت اصول بازی سازی از عقب زمین تاکید داشته و میخواهد تیمش این اصول چهار گانه بسیار مهم در فوتبال مدرن (توضیح مفصل فنی) را به طور صحیح اجرا کند.
حالا به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت اسلوت (فاینورد) و آموریم (اسپورتینگ) را از حیث این پنج داده فنی پیشرفته در فصل جاری رقابتها نشان میدهد. دادهها را بار دیگر بر اساس «Percentile» (صدک) مشخص کردهام.
میبینیم که بار دیگر عملکرد تیمهای دو مربی به شکلی معنادار به یکدیگر نزدیک و منطبق است. از لحاظ احاطه و کنترل بر بازی و حفظ مالکیت توپ در یک سوم تهاجمی (Field tilt) هر دو مربی مثل یکدیگر فکر میکنند. هر دو مربی به اصول بازی سازی از عقب زمین اعتقاد دارند و در تلاش هستند تا با پاسهای کوتاه یکی از ارکان فوتبال مدرن را از عقب زمین پایهریزی کنند (Deep build-up). نکته مهم و کلیدی در این بین علاقه هر دو سرمربی به ارائه فوتبالی مستقیمتر و سرعتیتر نسبت به دیگر سرمربیان مدرن است (گواردیولا، آرتتا و یا انریکه). میبینیم که اسلوت و آموریم از لحاظ سرعت حملات (Patient attack)، تمایل به سانتر (Central progression) و همچنین انتقال توپ (Circulate) عملکردی دورتر نسبت به تیمهایی همچون سیتی، لورکوزن، پاریس و یا آرسنال از خود نشان دادهاند.
تفکرات اسلوت و آموریم در این حوزه اتفاقا به سرمربیانی همچون یورگن کلوپ یا یولیان ناگلزمان نزدیکتر است. شاید به همین دلیل است که لیورپول روی هر دو گزینه تاکید دارد و هر دو سرمربی در صدر لیست این تیم قرار گرفته است. اسلوت و آموریم روی انتقال سریعتر توپ تاکید دارند. هر دو سرمربی در طول مسابقه از سانترهای بیشتری نسبت به دیگر سرمربیان مدرن استفاده میکنند. آنها گرچه روی حفظ مالکیت توپ در یک سوم تهاجمی حریف تاکید دارند، اما ترجیح میدهند حملاتشان را نسبت به دیگر سرمربیان مدرن اشاره شده، سریع تر انجام دهند. فوتبال مورد نظر آنها کمی سریعتر، کمی مستقیمتر و کمی انفجاریتر از سرمربیانی همچون گواردیولا و یا انریکه است. چیزی شبیه به فوتبالی که یورگن کلوپ و یولیان ناگلزمان به آن اعتقاد دارند.
به عنوان حسن ختام یادداشت توجه شما را به دو نقشه فنی نیز جلب میکنم (نقشه فنی از کمپانی مرجع Opta استخراج شده است). نقشه فنی را به شما معرفی میکنم که وضعیت کنترل تیمها را در مناطق مختلف زمین مسابقه نشان میدهد. به این معنی که اگر تیم مورد نظر در هر بخش از زمین مسابقه بیش از 55 درصد لمس توپ را نسبت به حریف در اختیار داشته باشد، آن منطقه به رنگ آبی در میآید. اگر وضعیت در نقطه مقابل باشد، یعنی حریف تیم مورد نظر بیش از 55 درصد لمس توپ را در آن مناطق در اختیار داشته باشد، منطقه به رنگ قرمز در میآید و در مناطقی نیز که هیچ یک از دو تیم بیش از 55 درصد لمس توپ را نداشته باشند، به عنوان مناطق خنثی (طوسی رنگ) شناخته میشود که هیچ تیمی نتوانسته برتری قابل توجهی نسبت به دیگری داشته باشد.
حالا به ترتیب نقشه فنی کنترل بازی مربوط به فاینورد و اسپورتینگ را در فصل جاری ملاحظه میکنید. به شکلی تقریبا مشابه یکدیگر، فاینورد و اسپورتینگ توانستهاند بر بازی احاطه داشته باشند و بیشتر مناطق زمین را به رنگ آبی دربیاورند. احاطه تیم اسلوت البته کمی بیشتر از اسپورتینگِ آموریم است اما در مجموع هر دو تیم توانستهاند بر تمامی حریفانشان در لیگ داخلی خود احاطه داشته باشند. مسئلهای که بار دیگر به خوبی تفکرات نزدیک به هم و در عین حال تفکرات تهاجمی هر دو مربی را همراه با توپ نمایش میدهد.
آرنه اسلوت و روبن آموریم جدیدترین محصولات کارخانه مربی سازی فوتبال مدرن در اروپا محسوب میشوند. مربیانی که تفکرات مدرنی دارند و توانستهاند در هلند و پرتغال خودشان را به خوبی نشان دهند. تقریبا تمامی تیمهای بزرگی که در تابستان به دنبال جذب مربی هستند، روی هر دو گزینه مطالعه میکنند. در صدر این تیمها لیورپول حضور دارد که همین حالا به نظر میرسد در آستانه به خدمت گرفتن اسلوت قرار دارد. همانطور که در یادداشت توضیح دادم، اسلوت و آموریم هر دو تفکراتی نزدیکتر به یورگن کلوپ دارند و گزینه مناسبی برای لیورپول محسوب میشوند. البته نباید فراموش کرد که تفکرات و مدرن بودن یک سرمربی، تنها یکی از عواملی است که میتواند به موفقیت یا عدم موفقیت یک تیم منجر شود و عوامل مختلف دیگری نیز در این بین وجود دارند.
*دادههای فنی پیشرفته از کمپانی مرجع Opta و وبسایت مرجع The Athletic استخراج شده است.
از دست ندهید ????????????????????????
درخواست دروسی: سردار را در رم حفظ کنید اختلاف علنی رئیس فدراسیون با مجری تلویزیون اعتراض هوادار بارسلونا: ژاوی، مرد سر حرفش میماند! رد پای آرتتا؛ اورتون بعد از 14 سال لیورپول را در خانه شکست داد!